تجزیه و تحلیل سودآوری
تجزیه و تحلیل سودآوری
نتیجه نهایی همه برنامه ها،فعالیتها،تصمیمات مالی و تولیدی در فعالیت سودآوری شرکت منعکس میشود.بیشترداده های موردنیازبرای ارزیابی عملیات اجرایی شرکت ،بطورمستقیم ازصورتحساب سودوزیان فراهم میشود،که خوداین صورتحساب نیزخلاصه نتایج عملیات و فعالیتهای مالی و تولیدی شرکت است .به هرحال ،عملیات اجرایی میبایست بادارائیهایی که نتایج عملیات رابه وجودمی آورند،ارتباط داشته باسند.به علاوه نتایج عملیات،بایدبیانگرنحوه درک افراد بیرونی از عملیات اجرای ودرآمدموسسه باشد.
ازمقایسه صورتحساب سودوزیان چنددوره متوالی یک شرکت،میتوان به اطلاعات مفیدی درخصوص کارایی عملکردمدیریت ووضع مالی شرکت دست یافت.امااکثراشخاصی که درامورشرکت ازلحاظ سرمایه گذاری ،اعطای اعتباریابازده فعالیت آن ذی نفع هستند،بیشتربه میزان سودوسودآوری آن شرکت توجه دارند.
سودآوری چیست؟
سودآوری به توانایی شرکت دربدست آوردن درآمدوسوداشاره میکند.درآمدیاسودخالص ،تنهامعیاراندازه گیری سودآوری میباشد.سرمایه گذاران واعتباردهندگان،علاقه زیادی به ارزیابی سودآوری جاری و آتی یک شرکت دارند.شرکتها برای جذب سرمایه موردنیازخود،مجبورندسودکافی برای تامین بازده مناسب جهت سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بدست آورند.درصورتی که شرکتهاسودکافی تحصیل نکنند،آنهاقادربه جذب سرمایه موردنیازجهت اجرای انواع پروژه هاازطریق سهامداران یااعتباردهندگان نخواهندبود.دوام وبقاء یک شرکت دربلندمدت،به توانایی آن درکسب درآمدبرای انجام کلیه تعهدات وتامین بازده مناسب برای سهامداران اصلی ، بستگی دارد.
نسبتهای سودآوری
برای سنجش کفایت سودشرکت ازنسبتهای سودآوری استفاده میشود.نسبتهای سودآوری درارزیابی فعالیتهای عملیات اجرایی شرکتها،مورداستفاده قرارمیگیرند.نسبتهای سودآوری ، میزان موفقیت شرکت رادرتحصیل سودوبازده خالص نسبت به درآمدوفروش یا نسبت به سرمایه گذاری میسنجند.نسبتهای سودآوری،عملکردکلی شرکت و کارایی مدیریت رادرتحصیل سودمناسب،موردسنجش قرارمیدهند.این نسبتهابردونوع هستند:
دسته اول سودآوری رادررابطه بافروش ودرآمد،موردسنجش قرارمیدهندودسته دوم،سودآوری رادررابطه باسرمایه گذاریهاوداراییهامیسنجند.دراین نوشتار؛بعضی ازنسبتهای ویژه که به منظورارزیابی عملیات اجرایی شرکت و نحوه استفاده از داراییهابه کارگرفته می شوند،تشریح خواهدشد.
.
نسبت سودناخالص به فروش
نسبت سودناخالص به فروش،مبلغ ریالی سودناخالص راکه به ازای هرریال فروش حاصل میشود،نشان میدهد.این نسبت برای ارزیابی عملیات اجرایی و تحصیل درآمدشرکت،مورداستفاده قرارمیگرد.سودناخالص ازطریق کسربهای تمام شده کالای به فروش رفته واقعی ازدرآمدفروش بدست می آید.این نسبت،توانایی شرکت را در کنترل بهای تمام شده کالای به فروش رفته،موردسنجش و ارزیابی قرارمیدهد.نسبت سودناخالص به فروش،بیان میکندکه آیا شرکت درثابت نگهداشتن یا کاهش بهای تمام شده کالای به فروش رفته (که هدف اصلی شرکتهااست)موفق بوده است یانه ؟این نسبت ازتقسیم سودناخالص به فروش بدست می آید.یعنی :
سودناخالص
نسبت سودناخالص=---------------------------
فروش
ازطرف دیگر،نسبت فوق اثربخشی سیاست قیمت گذاری راموردسنجش وارزیابی قرارمیدهد.نسبت سودناخالص به فروش برای شرکت فرضی در سالهای 76 و75 بترتیب اعداد30 و29 درصدمیباشد:
نسبت سودناخالص به فروش درسال 76 نسبت به سال75 قدری بهبودیافته است.دلایل بهبوداین نسبت به درآمدفروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته گزارش شده درصورتحساب سودوزیان مرتبط است.ممکن است قیمت فروش محصولات افزایش یافته باشدوهمچنین ممکن است بهای تمام شده کالای فروش رفته دراثرکنترل هزینه ها کاهش یافته باشد.اگرافزایش سودناخالص شرکت به دلیل افزایش بیش ازاندازه قیمتهای فروش باشد،ازقابلیت رقابت محصولات شرکت کاسته میشودواحتمال کاهش درآمدفروش وجوددارد.امااگرافزایش سودناخالص به دلیل کاهش درهزینه های تولید(عدم تغییردرکیفیت محصول)باشد،دراین صورت برقابلیت رقابت محصولات افزوده خواهدشدواحتمال افزایش دردرآمدفروش وجودخواهدداشت.
نسبت سودعملیاتی به فروش
سودعملیاتی پس ازکسربهای تمام شده کالای به فروش رفته وهزینه های عملیاتی (شامل کلیه هزینه های توزیع وفروش،هزینه های عمومی واداری)ازدرآمدفروش بدست می آید.نسبت سودعملیاتی به فروش،مبلغ ریالی سودعملیاتی شرکت را که به ازای هرریال فروش حاصل میشود،نشان میدهد.این نسبت ،نحوه کنترل هزینه های عملیاتی شرکت رادر یک دوره مالی نشان میدهد.توجه داشته باشیدکه نسبت سودعملیاتی،اقلام غیرعملیاتی نظیر:درآمدبهره،هزینه بهره،سودوزیان ناشی ازعملیات غیرمستمر،اقلام غیرعادی واقلام غیرمترقبه رادربرنمی گیرد.این نسبت ازتقسیم سودعملیاتی به فروش بدست می آید.یعنی:
سودعملیاتی
نسبت سودعملیاتی=------------------------
فروش
این نسبت سودآوری فروش راقبل ازکسربهره ومالیات نشان میدهد.درمحاسبه فوق درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی به این دلیل منظورنمیشوندکه آنهاجزء فعالیت اصلی شرکت نیستندو مستقیماباتولیدو فروش محصولات شرکت ارتباط ندارند.منظورازاین نسبت کارایی مدیریت درکنترل هزینه های عملیاتی شرکت است.
نسبت سودخالص به فروش
این نسبت ازتقسیم سودخالص(پس ازکسرمالیات)بردرآمدفروش بدست می آید.فرمول محاسباتی این نسبت به صورت زیراست:
سودخالص پس ازکسرمالیات
نسبت سودخالص=---------------------------------
فروش خالص
این نسبت نشان میدهدکه ازهرصدریال فروش چندریال سودخالص برای سهامداران تحصیل شده است.
نسبت سودخالص به فروش نتیجه روابط متقابل سه عامل زیراست:
1) حجم فروش 2) سیاست قیمت گذاری 3) ساختارهزینه های شرکت
یعنی هرچندنسبت سودخالص یکی ازمعیارهای مهم سنجش کارایی مدیریت به شمارمیرودولی بایدتوجه داشت که این نسبت به تنهایی قادر به ارایه میزان موفقیت یا عدم موفقیت عملیات یک شرکت نیست ،بلکه سایرعوامل نظیرحجم فروش،سیاست قیمت گذاری محصولات،ساختارهزینه های شرکت،سرمایه بکارگرفته شده درشرکت،سرعت گردش موجودی،سرعت گردش مطالبات،سرعت گردش داراییها،نوع فعالیت شرکت و ........نیز باید درنظرگرفته شوند.
یک نسبت پایین سودخالص به فروش نشانه نامطلوب بودن وضعیت سودآوری شرکت نمی باشد،زیراممکن است که نرخ نازل سودخالص به فروش،همراه باگردش سریع داراییهاوحجم فروش زیاد،سودبه میزان زیادی برای شرکت ایجادنماید.
بازده کل داراییها
داراییهای شرکت،نقش اصلی درتحصیل سودایفادمی کنند.هرچقدرداراییهاباکارایی بیشتری بکارگرفته شوند،شرکت سودآورترخواهدبود.داراییهاصرفنظرازاینکه ازمحل وجوه استقراض یا سرمایه گذاری صاحبان اصلی،تامین شده باشند،وظایف مربوط به خودرابه نحوی مطلوب انجام میدهند.بازده کل داراییها،نحوه بکارگیری ازداراییهای شرکت درجهت ایجاددرآمدوفروش توسط مدیریت راموردسنجش وارزیابی قرارمیدهد.سهامداران ومدیران،بازده کل داراییهای شرکت را با بازده بکارگیری منابع درزمینه های دیگر با هم مقایسه می کنند.هرچه این بازده بالاترباشد،کارایی شرکت دربکارگیری ازداراییها و منابع بهتراست.شکل ابتدایی و ساده فرمول محاسباتی بازده کل داراییها به صورت زیراست:
سودخالص
نسبت بازده کل داراییها= --------------------------
کل داراییها
هرچنداین فرمول توسط بسیاری ازسرمایه گذاران و تحلیل گران مورداستفاده قرارمی گیرد،امااگرتوجه دقیقتری به فرمول فوق بیاندازیم خواهیم دیدکه هم صورت هم مخرج کسرفوق دارای نواقصی است.
ارآنجاییکه نسبت بازده کل داراییها جهت سنجش کفایت وکارایی مدیریت دراستفاده موثرازداراییها وامکاناتی که ازمحل سرمایه گذاریهای انجام شده درشرکت که دراختیارآنهاقرارگرفته است،مورداستفاده قرارمیگیرند،بنابراین میبایست صورت کسرتعدیل شود.زیراصورت کسرتنهابیان کننده بازده سهامداران و صاحبان اصلی شرکت است و بازده بدست آمده و تخصیص داده شده به اعتبار دهندگان ،موردتوجه قرارنگرفته است .همان طوری که میدانیم بخشی ازداراییهای شرکت توسط اعتباردهندگان تامین شده است و اینها بازده خودراازمحل هزینه بهره دریافت میکنند.بنابراین ارآنجایی که مخرج کسرشامل منابع فراهم شده توسط صاحبان سهام و اعتباردهندگان است،صورت کسرنیز میبایست شامل بازده ایجادشده توسط هردومنبع فوق باشد.بایدتوجه داشته باشیم که مجموع داراییها درطول یک دوره مالی ثابت نمی ماندو همواره دست خوش تغییرات میشود.بنابراین ارآنجاییکه درطول دوره مالی همواره تغییراتی درمیزان داراییها ایجادمیشودلذابرای آنکه نتیجه بدست آمده ازاین نسبت دقیقترباشدمیبایست متوسط داراییهایی که دریک دوره مالی مورداستفاده قرارگرفته است در مخرج کسرقرارداده شود.درنتیجه برای سنجش دقیق بازده داراییها بایستی ازفرمول محاسباتی زیراستفاده شود:
.
هزینه های بهره + سودمشمول مالیات
نسبت بازده کل داراییها=-------------------------------------------------
متوسط کل داراییها
خالص بازده داراییها
اگرکلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی آن تامین شود،دراین صورت بازده کل داراییهابرابربا خالص بازده داراییهاخواهدبود،ولی اگربخشی ازداراییهای شرکت ازطریق دریافت وام و بدهی تامین شود،دراین صورت خالص بازده داراییهاازبازده کل داراییها کمترخواهدبود.خالص بازده داراییهابه مبلغ بازده پس ازکسرمالیات،اشاره میکند.فرمول محاسباتی خالص بازده داراییهابه شرح زیرمیباشد:
سودخالص+هزینه بهره(نرخ مالیات – 1)
خالص بازده داراییها=-----------------------------------------------------
متوسط کل داراییها
همان طوری که درصورت کسرمشاهده میشودخالص بازده داراییهاهنگامی محاسبه میشودکه شرکت هزینه بهره پرداخت کرده باشدوبه عبارت دیگربخشی ازداراییهاازبدهیهاواستقراض تامین شده باشد.
بازده حقوق صاحبان سهام
هدف مدیریت حداکثرساختن ثروت سهامداران عادی شرکت است .نسبت بازده حقوق صاحبان سهام بهترین معیارسنجش موفقیت یا عدم موفقیت مدیریت شرکت دردستیابی به این هدف است.این نسبت تاکیدمیکندکه بازده حاصل ازدرآمد،وابسته به مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهامداران است .
سودخالص پس ازکسرمالیات
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام=--------------------------------------------
متوسط حقوق صاحبان سهام
توجه داشته باشیدکه سودخالص پس ازکسرمالیات شرکت بین سهامداران عادی و ممتازه به نسبت مساوی تقسیم نمیشود.بازده سهامداران ممتازه محدودبه سودسهام قراردادی آنان است .باقیمانده سودخالص صرفنظرازاینکه به شکل سودسهام پرداخت میشودیانه متعلق به سهامداران عادی است.بنابراین برای سهامداران عادی میتوان بازده سرمایه گذاری رابطورجداگانه محاسبه نمود.
.
اهرم مالی
اگرکلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی تامین شود،کل بازده این داراییهامتعلق به آنان است.امادرصورتی که شرکت برای تهیه داراییهاازاستقراض و وام استفاده نموده باشدوازمحل این داراییهابتواندبازده ای بیشترازنرخ بهره وامهاواستقراض بدست آورد،سهامداران عادی ازاین استقراض و وام منتفع میشوند .افزایش بازده سهامداران عادی به دلیل استفاده از استقراض وسرمایه گذاری وجوه استقراض شده درزمینه هایی که نرخ بازده بالاترازنرخ استقراض بدست آید،اهرم مالی نامیده میشود.
اهرم مالی شرکت را میتوان ازطریق کسرخالص بازده داراییهاازبازده داراییهاازبازده حقوق صاحبان سهام عادی بدست آورد.به عبارت دیگراهرم مالی به صورت زیربدست می آید:
اهرم مالی=بازده حقوق صاحبان سهام – خالص بازده داراییها
اگربازده حقوق صاحبان سهام عادی از خالص بازده داراییهابزرگترباشد،دراین صورت اهرم مالی برای شرکت وجودداردومقدارآن نیزمثبت است.
امااگربازده حقوق صاحبان سهام عادی کمترازخالص بازده داراییهاباشد،اهرم مالی منفی خواهدبودواین به ضررسهامداران عادی است.
اگرشرکت هیچ بدهی نداشته باشدوازبدهیهاواستقراض استفاده نکند،دراین صورت بازده حقوق صاحبان سهام عادی دقیقابرابرباخالص بازده کل داراییهاخواهدبود.
بازده سرمایه گذاری
درچنددهه قبل،شرکت دوپونت روشی رابرای تفکیک و ارتباط صورتهای مالی با یکدیگرارایه دادکه اصطلاحا به سیستم دوپونت نامگذاری شد.این سیستم درواقع روابط متقابل بین نسبتهای مالی را نشان میدهد.هدف اصلی این سیستم ارایه معیاری جهت سنجش و اندازه گیری عملکردمدیریت ازطریق محاسبه بازده سرمایه گذاری میباشد.بازده سرمایه گذاری یک معیارمناسب و جامع برای اندازه گیری فعالیتهای مالی شرکت است.داده های فرمول بازده سرمایه گذاری از اقلام اصلی صورتحساب سودوزیان و ترازنامه میباشد.
بازده سرمایه گذاری (ROI) = گردش سرمایه * نسبت سودخالص به فروش
فروش خالص سودخالص سودخالص
=---------------------------- * ----------------------- = -----------------------------
سرمایه بکارگرفته شده فروش خالص سرمایه بکارگرفته شده
گردش سرمایه ،نسبت فروش خالص به سرمایه بکارگرفته شده درایجاددرآمدوفروش است.نسبت گردش سرمایه یک معیاراندازه گیری استفاده موثرداراییهادرارتباط با ایجاددرآمدوفروش است.اساسامیزان زیادحجم فروش که مدیریت ازطریق بکارگیری داراییهاآن راتحصیل میکند،ناشی ازکارایی بالای عملیات شرکت میباشد.
سرمایه بکارگرفته شده یکی ازمواردزیرمیتواندباشد:
1-مجموع سرمایه درگردش خالص(شامل داراییهای جاری منهای بدهیهای جاری)وداراییهای ثابت
2-جمع کل داراییها
نسبت سودخالص به فروش یک معیاراندازه گیری کارایی عملیات شرکت میباشد.
مدیریت چگونه میتواندبازده سرمایه گذاری شرکت را افزایش دهد؟
مدیریت ازطریق بکارگیری روشهای مختلف قادراست بازده سرمایه گذاری خودراافزایش دهد.تعدادی ازاین روشهامیتوانندبه شرح زیرباشند:
1- افزایش کل فروش ازطریق افزایش حجم فروش ،افزایش قیمت فروش یا ترکیبی ازافزایش حجم فروش و قیمت فروش ،یابهبودنسبت سودحالص به فروش.
2- کاهش هزینه ها که نهایتابه افزایش سودخالص منجرشود.
3- کاهش میزان سرمایه بکارگرفته شده درعملیات شرکت بدون کاهش میزان حجم فروش .برای مثال کاهش سطح موجودی ،بهبودروشهای جمع آوری مطالبات و فروش ظرفیت بلااستفاده داراییهای ثابت.
سوال دیگر این است که آیامدیریت میبایست توجه خودرابیشتربرگردش سرمایه معطوف کندیا نسبت سودخالص به فروش؟ نسبت گردش سرمایه شرکتهابه نوع فعالیت آن بستگی دارد.خرده فروشان معمولا نسبت گردش سرمایه بالاتری دارند،درحالی که تولیدکنندگان عمده معمولا باگردش سرمایه بالنسبه پایینتری مواجه میباشند.به عنوان یک قاعده کلی میتوان گفت که هرچه مدت زمان برای تولیدمحصولات افزایش یابد،یاهرچه درصدسرمایه گذاری در ماشین آلات وتجهیزات بیشترشود،گردش سرمایه کمترخواهدبود.نسبت سودخالص به فروش درقبال سیاستهای قیمت گذاری ،میزان حجم فروش و کنترل اقلام هزینه ها،حساسیت زیادی دارد.مدیریت بایدسعی کندکه این نسبت را افزایش دهد.ازانجایی که میزان حجم فروش را درکوتاه مدت نمیتوان افزایش دادوافزایش قیمت فروش محصولات نیز ازتوان رقابتی آنها می کاهد،بنابراین میبایست برای افزایش این نسبت ازکاهش هزینه ها استفاده نمود.ازطرفی با کاهش هزینه و پایین نگهداشتن قیمتهای فروش برحجم فروش اضافه خواهدشدودرنهایت نرخ بازده سرمایه گذاری افزایش پیداخواهدکرد.
تجزیه و تحلیل نرخ بازده سرمایه گذاری برای سهامداران و مدیریت بسیارمفیدوسودمنداست.مادرزیرتعدادی ازمزایای تجزیه و تحلیل نرخ بازده سرمایه گذاری را به صورت خلاصه بر می شماریم :
1- مدیریت توجه خودرابرروی درآمدو بازده کل داراییهامتمرکزمیکند.
2- یک معیاری جهت اندازه گیری کارایی مدیریت و اثربخشی فعالیتهای شرکت میباشد.
3- برنامه ریزی مالی کاملتر،بودجه بندی مناسبتر،اهداف فروش،کنترل بهای تمام شده و فعالیتهای تحصیل سودراامکان پذیرمی سازد.
4- مبناهای انگیزشی را برای مدیریت شرکتهافراهم می آورد.
5- مبناهایی برای مقایسه فعالبتهای سرمایه گذاری شرکتهافراهم می آورد.
6- ضعفهای مدیریت رادربکارگیری مناسب ازدازاییهافراهم می آورد.
صرفنظر از این مزایاوکاربردهای زیادنرخ بازده سرمایه گذاری ،لازم به تذکراست که نسبت مزبورتنهایک معیارتقریبی برای سنجش عملکردمحسوب میشود.تنهادرشرایط بسیاراستثتایی امکان داردکه بازده واقعی تحصیل شده ازسرمایه گذاریهای شرکت با نرخ بازده سرمایه گذاری محاسبه شده یکسان باشد.دلیل این عدم تساوی نیز،نحوه محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری است که براستفاده ازسودخالص حسابداری(به جای گردش وجوه نقد)تاکیدمیکند.درمحاسبه سودخالص حسابداری ،هزینه های غیرنقدی (نظیرهزینه استهلاک)نیزملحوظ میشود.هزینه استهلاک حسابداری معمولابااستهلاک واقعی دارایی یکسان نیست و درنتیجه سودخالص وارزش دفتری داراییهاتحریف میشود.علی رغم این نارساییها،میتوان گفت که نرخ بازده سرمایه گذاری محاسبه شده و نرخ بازده واقعی ،معمولاهماهنگ بایکدیگرحرکت میکنندوبه همین دلیل نیزمیتوان نرخ بازده سرمایه گذاری محاسبه شده رایک معیارتقریبی برای سنجش عملکردوکارایی مدیریت به شمارآوردوبرای مقایسه عملکردوکارایی نسبی شرکتهای مختلف مورداستفاده قرارداد.
سودهرسهم
اطلاعات مربوط به سودهرسهم به طوروسیعی درارزیابی عملیات اجرایی شرکتهامورداستفاده قرارمیگرد.اغلب اوقات سودهرسهم به عنوان تنهامقیاسی تلقی میشودکه به بهترین نحوه عملکردیک شرکت درآن تبلوریافته است.مبلغ سودهرسهم ،تغییردرسودهرسهم نسبت به دوره قبل،وروندسودهرسهم ،تمامامقیاسهای بااهمیتی درموردموفقیت یاشکست یک شرکت است.سودهرسهم معمولادرصورتهای مالی منتشرشده توسط شرکتهاارایه می گردد.شایدبتوان گفت که سودهرسهم یکی ازمهمترین اقلامی است که در صورتحساب سودوزیان شرکتهانشان داده میشود،زیراسودهرسهم داده ای است که منعکس کننده سودخالص دوره جاری ودرارتباط با تعدادسهام عادی منتشرشده است .
سودخالص مبلغی است که به عنوان نتیجه مطلوب درآمدهای حاصل ازفعالیتهای یک شرکت درطی دوره مالی بدست آمده است .سودخالص درصورتحساب سودوزیان ممکن است از اجزاء مختلفی تشکیل شده باشد.اجزاءاصلی سودخالص عبارت است از:
1- سودحاصل ازعملیات مستمر
2- نتایج حاصل ازفعالیتهای متوقف شده نظیرسودوزیان حاصل ازعملیات یک بخش متوقف شده
3- سودحاصل ازعملیات و رویدادهای غیرعادی و غیر مستر
4- سودحاصل ار اثرات انباشته تغییردراصول حسابداری
اگرصورتحساب یک شرکت از اجزاء بالا تشکیل شده باشد،دراین صورت میبایست سودهرسهم برای هریک ازاقلام گزارش شده فوق به صورت جداگانه گزارش شود.استانداردهای حسابداری،شرکتهاراملزم ساخته است که سودهرسهم رابه طوربرجسته درصورتحساب سودوزیان خودنشان دهند.
ساختارسرمایه شرکتهای سهامی ممکن است یکی از دو حالت زیررادربرداشته باشد:
الف)ساختارساده سرمایه:اگرساختارسرمایه یک شرکت تنهاازسهام عادی تشکیل شده باشدواوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی منتشرنکرده باشد،ساختارسرمایه آن ساده محسوب میگردد.برای این نوع شرکتها،محاسبه سودهرسهم بسیارآسان است.سودهرسهم دراین گونه شرکتهاسودخالصی است که برای هرسهم عادی منتشرشده تحصیل گردیده است،و به صورت زیرمحاسبه میشود:
سودخالص پس ازکسرمالیات
سودهرسهم عادی = --------------------------------------------
تعدادسهام عادی منتشرشده
حتی درساختارسرمایه ساده نیز ممکن است چندین عامل موجب پیچیدگی نحوه محاسبه سودهرسهم شود.اولا،تعدادسهام عادی ممکن است درطی دوره مالی تغییرکند.ثانیا،ساختارسرمایه شرکتی ممکن است از سهام عادی و سهام ممتازه غیرقابل تبدیل تشکیل شده باشد،که دراین صورت سودهرسهم عادی آن به شرح زیرمحاسبه میشود:
سودهرسهم ممتازه – سودخالص پس ازکسرمالیات
سودهرسهم عادی = ----------------------------------------------------------------
میانگین موزون تعدادسهام عادی منتشرشده
ب) ساختارسرمایه پیچیده :اگرشرکتی اوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی منتشرنموده باشد،این شرکت دارای ساختارسرمایه پیچیده میباشد.شرکتهادربعضی مواقع اوراق بهادار رادربازارمنتشرمیکنندکه این اوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی میباشند.برای مثال اوراق قرضه قابل تبدیل،سهام ممتازه قابل تبدیل،حق تقدم خریدسهام،اختیارخریدسهام و .........نیزازاوراق بهادارقابل تبدیل میباشند.دارندگان این اوراق حائز این امتیازندکه درهرزمانی که مقتضی بدانند،اوراق بهادارخودرابه سهام عادی تبدیل کنندوتعدادسهام عادی منتشرشده شرکت را افزایش دهند.اگراوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی تبدیل شوند،دراین صورت تعداد سهام عادی منتشرشده افزایش پیداخواهدکردودرنتیجه سودهرسهم کاهش پیداخواهدکرد.اگرشرکت اوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی منتشرکرده باشدواحتمال تبدیل آنهابه سهام عادی وجودداشته باشد،طبق استانداردهای پذیرفته شده حسابداری شرکت میبایست این موضوع رادرصورتهای مالی خودگزارش کندواثرات احتمالی این چنین اوراق بهاداری رابرروی سودهرسهم تهیین نماید.اوراق بهادارقابل تبدیل به سهام عادی ازلحاظ مقاصدمحاسبه سودهرسهم به دودسته تقسیم می شوند:دسته اول،اوراق بهادارقابل تبدیلی که معادل سهام عادی محسوب میشوند.این اوراق زمانی معادل سهام عادی محسوب میشوندکه دردرجه اول به سبب قابلیت تبدیل آن به سهام عادی ودردرجه دوم،به سبب بهره یا سودسهام،توسط دارندگان آن خریداری میشود.دسته دوم ،اوراق قابل تبدیلی که معادل سهام عادی محسوب نمی گردند.این اوراق زمانی معادل سهام عادی محسوب نمی شوندکه دردرجه اول به سبب معافیت بهره یا سودسهام ازپرداخت مالیات خریدارمی گردند.شرکتهایی که دارای ساختارسرمایه پیچیده اندوهرنوع اوراق بهادارقابل تبدیل بالا را منتشرنموده اند،میبایست برای هرحالت،سودهرسهم عادی را محاسبه و گزارش نمایند.درچنین مواردی ارایه سودهرسهم عادی به دوصورت زیرالزامی خواهدبود:
1- سوداولیه هرسهم:سوداولیه هرسهم بااین فرض محاسبه میشودکه کلیه معادلهای سهام عادی به سهام عادی تبدیل شده است .مخرج کسرجهت محاسبه سوداولیه هرسهم ،عبارت است ازحاصل جمع میانگین موزون سهام عادی منتشرشده و میانگین موزون تعدادسهام عادی که درصورت تبدیل معادلهای سهام عادی بایدمنتشرگردد.
2- سودتقلیل یافته هرسهم :سودتقلیل یافته هرسهم بااین فرض محاسبه میشودکه کلیه اوراق بهادارقابل تبدیل صرفنظرازاینکه معادلهای سهام عادی محسوب میشودیانه،به سهام عادی تبدیل گردیده است .مخرج کسرجهت محاسبه این رقم بیشترین تعدادسهام عادی راپس ازانجام کلیه تبدیلهاشامل میشود.
به عبارت دیگرسودتقلیل یافته هرسهم کوچکترین رقم سودهرسهم است که کلیه تبدیلهای بالقوه را ملحوظ میکند.جزئیات محاسبات سودهرسهم دردوحالت فوق دارای روشهاوتکنیکهای پیچیده ای است وازموضوع این کتاب خارج است و ما درباره آن بحث نمی کنیم .
ارزش اسمی سهم
ارزش اسمی هرسهم ،مبلغ معین شده برای هرسهم است که دراساسنامه شرکت سهامی منعکس میگردد ودرروی ورقه سهم نیزچاپ میشود.طبق قانون تجارت ،ارزش اسمی هرسهم بایدمشخص وبرروی هرورقه سهم نیزحک شده باشد.درمواردی که شرکت برای پرداخت مطالبات اعتبار دهندگان با مشکل روبروشود،تنهاسهامدارانی واداربه پرداخت مطالبات اعتباردهندگان میشوندکه بابت سهم خودمبلغی کمترازارزش اسمی سهام خودپرداخت کرده باشند.
تعیین ارزش اسمی وقیدآن برروی ورقه سهم هرگز به این معنانیست که سهم حتمامیبایست به قیمت اسمی به فروش برسد،بلکه باتوجه به وضع بازاروشرایط شرکت ممکن است سهام به قیمتهای بیشتریا کمترازارزش اسمی آن به فروش بروند.درمواردی که سهام دربدوامربه مبلغی کمترازارزش اسمی به فروش می رسد،می گویندسهام با کسر،فروخته شده است .انتشاروفروش سهام با قیمتی کمترازارزش اسمی آن دربسیاری ازکشورهامنجمله ایران،ممنوع میباشد.درمواردی که سهام دربدوامربه مبلغی بالاترازارزش اسمی آن به فروش رسد،می گویند،سهام با صرف فروخته شده است .توجه به این نکته ضروری است که ارزش اسمی سهام هیچ ارتباطی مشخص با ارزش آن ندارد.
ارزش دفتری سهم
معیاری دیگرکه برای ارزشیابی سهام مورداستفاده قرارمی گیرد،ارزش دفتری سهم میباشد.ارزش دفتری سهام معادل خالص داراییهای شرکت میباشد.خالص داراییهای شرکت نیزبرابرباجمع داراییهامنهای جمع بدهیها(برمبنای مبالغ ثبت شده دردفاترشرکت)است.ارزش دفتری سهم معمولا به صورت قیمت بیان می شودو برابر با سرمایه هرسهم منتشرشده است میباشد.درمحاسبه ارزش دفتری هرسهم معمولاازارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت استفاده میشود.محاسبه ارزش دفتری سهم بسیارساده است .اگرسرمایه شرکت کلا ازطریق انتشارسهام عادی تامین شده باشد،ارزش دفتری هرسهم به صورت زیرمحاسبه میشود:
حقوق سهامداران عادی
ارزش دفتری هر سهم عادی = ---------------------------------------
تعدادسهام عادی منتشرشده
اگرشرکت درساختارسرمایه خوددارای سهام ممتازه منتشرشده باشد،دراین صورت ابتدامیبایستی حقوق سهامداران ممتازه رامحاسبه نمودوبه منظورتعیین حقوق سهامداران عادی،ازحقوق صاحبان سهام کسرگردد.اگرسهام ممتازه شرکت ازنوع سهام ممتازه جمع شونده باشددراین صورت برای محاسبه حقوق سهامداران ممتازه هرگونه سودسهام ممتازه معوقه بایدبه حقوق سهامداران ممتازه اضافه گردد.درصورتی که سهام ممتازه که سهام ممتازه طبق قرارداددارای هریک ازشرایط زیرباشد:
الف)ارزش درتاریخ سررسید
ب) ارزش بازخرید
ج) ارزش درزمان انحلال وتصفیه
دراین صورت این شرایط میبایستی درمحاسبه حقوق سهامدارن ممتازه ملحوظ گردد.ارزش دفتری هرسهم برای شرکت سهامی تولیدی ابجدرامیتوان به صورت زیرمحاسبه نمود:
صرف(کسر)سهام ممتازه+سودسهام معوق ممتازه-ارزش اسمی سهام ممتازه- حقوق صاحبان سهام
ارزش دفتری هرسهم = -----------------------------------------------------------------------------
تعدادسهام عادی منتشرشده
ارزش دفتری هرسهم بیان میکندکه اگرشرکت بدون تحمیل زیان یاتحصیل سودی تصفیه ومنحل شود،سهامداران عادی میتوانندسهام سرمایه شان را دریافت کنند.به عبارت دیگر،اگردرزمان تصفیه وانحلال تمام داراییهای شرکت به فروش روندوازمحل فروش داراییهاووجوه نقدتمامی بدهیهابازپرداخت شوندوباقی مانده وجوه بین سهامداران عادی تقسیم شود،هرسهامدارعادی میتواندمعادل ارزش دفتری سهام خودازشرکت وجوه نقددریافت نماید.لازم به یادآوری است که درتفسیرارزش دفتری میبایست دقت زیادی به عمل آید.معاملاتی نظیرتبدیل اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام عادی ،تبدیل سهام ممتازه قابل تبدیل به سهام عادی ،انتشارسهام عادی طی دوره،بازخریدسهام عادی،تجزیه سهام عادی وسایررویدادهای مالی میتوانندبرروی ارزش دفتری هرسهم عادی تغییرات مهمی ایجادنمایند.تحلیل گرمالی میبایست ازاحتمال وقوع چنین حالات ووضعیتهایی آگاه باشد.ازطرف دیگر،بایدبه خاطرداشته باشیم که ارزش دفتری یک سهم معمولاباارزش بازار آن برابرنیست وبین این دوتفاوت وجوددارد.ارزش دفتری هرسهم ازروی ترازنامه شرکت تعیین میشودوهمانطوری که میدانیم درتهیه ترازنامه اصول ورویه های مختلف حسابداری مورداستفاده میگیرد،درحالی که ارزش بازارهرسهم مبتنی برارزیابیهای سرمایه گذاران درارزش متعارف وجاری داراییهای شرکت و نحوه اداره عملیات آن تعیین میگردد.ارزش بازار هرسهم همچنین متاثرازعوامل مختلفی است که ممکن است درارزش دفتری سهم منعکس نشده باشند.
.
نسبتهای بازار
سرمایه گذاران ،سهامداران واعتباردهندگان معمولابه قیمت بازارسهام عادی وتعدادی ازنسبتهاکه وضعیت شرکت رادرارتباط بابازارمیسنجد،اهمیت میدهند.یک سرمایه گذاربرای اینکه بخواهدتعدادی سهام خاص ازیک شرکت
داشته باشد،میبایست قیمت بازارآن سهام رابه دارنده سهام پرداخت کند.یک سرمایه گذارقبل ازخریدسهام عادی یک شرکت خاص،وضعیت سهام آن شرکت راازنظرپرداخت سودسهام،بازده سودسهام و...... میسنجد.نسبتهای بازاراغلب برقیمتهای جاری بازارمبتنی هستند.
نسبت قیمت به سود
نسبت قیمت به سودبه منظورارزیابی ارتباط بین ارزش بازارسهام وسودسهام می تواندمورداستفاده قرارگیرد.این نسبت که اغلب به صورت p/e (price/earning) بیان می شود،تاحدی وضعیت موجود،رشدبالقوه،ارزش بازارودرآمدشرکت را منعکس میکند.نسبت قیمت به سود،بیان میکندکه بازاربرای سودهرسهم شرکت چقدرمایل است پول نقدپرداخت کند.مثلا نسبت 150 به 10 نشان میدهدکه بازاربرای هر10 ریال سودهرسهم شرکت حاضراست 150 ریال پرداخت کند.قیمت بازار،به تنهایی گران یاارزان بودن سهام رانشان نمیدهد.مثلا خریداری یک سهم 27000 ریالی ممکن است ازخریداری یک سهم 2800 ریالی بهترباشد.به منظوربرآوردارزش ،لازم است که قیمت سهام به نحوی با سودتحصیل شده توسط شرکت مرتبط گردد.نسبت قیمت به سود،سهام رابه یک معیارقابل مقایسه باسایرسهام شرکتهاتبدیل میکند.این نسبت،تعیین میکندکه چه ملبغ سرمایه گذاری برای تحصیل یک ریال سودسالانه،لازم میباشد.فرمول محاسباتی این نسبت به صورت زیراست:
متوسط قیمت بازارهرسهم عادی
نسبت قیمت به سود=------------------------------------
سودهرسهم عادی
پایین ترین قیمت درطی دوره + بالاترین قیمت درطی دوره
متوسط قیمت بازارهرسهم عادی = ----------------------------------------------------------------
2
بالا بودن این نسبت به عنوان یک شاخص رشدمناسب موردتوجه قرارمیگیرد،زیراکه قیمت سهام دربازاربورس معمولامنعکس کننده انتظارات سرمایه گذاران نسبت به سودسالهای آتی شرکت میباشد.شرکتهایی که روندصعودی درسودسالانه خوددارند،نوعانسبت قیمت به سودبالاتری خواهندداشت.دربازارسهام معمولادامنه وسیعی برای نسبت قیمت به سودوجوددارد،امااین نسبت غالبابین 4 الی 12 درنوسان میباشد.